صندلی، میز ، تختِ خواب... و من

که برای نبودن آمده ایم

روزها را چقدر بشماریم؟

تا کجا؟ تا کجای این تقویم؟

 

مهر... آذر به سمت ِ فروردین

بعد، از آن توقفی کوتاه

من در آغاز جاده پنهانم

باید از این به بعد... بسم الله...

 

صندلی ، میز ، تختخواب ، کتاب

تست هایی که مانده در پوشه

دختری هم به بی نهایت ها

می رود هر شب از همین گوشه!

 

زندگی شکل مضحکی دارد

چشمک ِ جزوه های بی پایان

حد گرفتن از ابرهای جهان

زندگی را ربودن از باران

 

زندگی شکل مضحکی دارد

وسط ِ یک جهان مجهولی ست

از سه رأس مجازی ِ تنها

آمده ...و شبیه ِ هذلولی ست

 

ماتریس (تو × بودن)

طعم شیرین زندگی دارد

بودن ِ من به زیر سایه ی تو...

چشم هایی که بی تو می بارد

  

دایره... دایره جهان این است

اجتماع گروهی از مردم

می سپارد مرا به فردا ، به

روزهای لجوج ِ سر در گم

 

من در آغاز جاده ام ، هرچند

از زمستان سرد با خبرم

جذر میگیرم از تمام خودم

و ازین عشق ... آه ! می گــُــذرم

 

فصل ،فصل ِ غریب ِ  تنهایی ست

شخصیت های مختلف داری

مثل سینوس x مثل کسی

که نبوده ، که نیست بیداری!