41
برای فروغ:
هنوز دختر سید جواد منتظر است
گیس هاش آن قدر بلند شده
که به اندازه ی تمام پنجره های نبسته
یعنی به اندازه ی تمام اتاق های خانه ی نداشته ات
هر شب
بیست بار هم که بکشیش باز
بیست بار دیگر فرصت داری!
به اندازه ی تمام مردم شهر
به اندازه ی تمام حرف هایی که نزدی
به اندازه ی روزهایی که گذشت
روز هایی که بودی
و روزهایی که تنها گذشتند!
حتی دو صفحه از فارسی سوم هم بیشتر
هنوز منتظر است
کسی که گفت می آید
و آمد
اما تو زود رفتی
چون پاهایت زود تاول می زد...