32
لطف کن ...و بگو که منتظرم پدرم از قطار برگردد
روزهای همیشه شیرینم یک شب از انتظار برگردد
به خدایی که قهر کرده بگو که اگر خواست جای من باشد
صبح ها در کنار زنبیلش ...برود بی قرار برگردد...
از خدایی که گفته من دورم از بهشتش چقدر می خواهم
که بیاید ...و جای من باشد و شبی باردار برگردد
جای من نیستی نمی فهمی که چرا از بهشت تو سیرم
...خوب یا بد... تو ساختی اما کاش می شد بهار برگردد
روز های سیاه می آیند ... باد , باران , گناه می ریزد
با تو ام! فکر می کنی که خدا شده با آبشار برگردد؟
+ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۸۶ ساعت 18:27 توسط آزاده بشارتی
|