19
چهل تا گیس ِ طلایی ِ پاپیون بسته...
که می رسد به تریبون قدم قدم خسته
نمیرسد به تو اما صدا! که می آید؟
صدای نازک یک دختری که پیوسته
به تو ... به او ...به همیشه به بچگی هایش
به اینکه زندگی تو همیشه در دست ِ...
ببخش اینکه تو را سبزِ سبز میدیدم
ببخش اینکه شدم از تمامتان خسته...
+ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۸۶ ساعت 18:21 توسط آزاده بشارتی
|